نتایج جستجو برای عبارت :

منو دریاب تشنمه ، به کرمت محتاجم .

 ❆ بهانه:نارنگی بهانه استبوی عشق می‌دهنددستان توپوست بگیر این فاصله ها رامن به فصل فصل آغوش تو محتاجم. ❆ مرهم:تمامِ خیابان های شهر را هم که قدم بزنم،باز به بازوان تو محتاجم...به آغوشت،که دردم را تسکین می‌دهد!مرا بی تو بودن راهیچ کاری نیست! ❆ راه:کدامین راهتو را به کلبهٔ قلبم می رساند؟ من، کلبه ای متروکم منتظر آمدنتاز پای در آورده مراانتظار. #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#شعر_کوتاه┏━━━━━━━━━━•┓@ZanaKORDistani63@mikhanehkolop3https://www.instagram.com/zanakordis
امشب پرونده یک سال اعمالمون رو دست امام زمانمون دادن، خدایا برات کربلا رو نصیب همه آرزومندان کن، خدایا امیدوارم به کرمت که از گناهانم گذشته باشی، خدایا  من روسیاه هر سال با کوله باری از گناه میام به درگاهت، خدایا بگذر از گناهان منه ناسپاس. خدایا کرمت را شکر، خدایا داده هات رو شکر، خدایا نداده هات رو شکر. خدای مهربونم شکرت که تو قلبم محبت ائمه رو گذاشتی....
گلاب : تشنمهخواهرش:تشنمهمن: بچه ها تشنشونهبا بطری مشروب و دوتا لیوان برگشته ، من :نمیدونم تو قیافه ام چی دید که داد زد : نه، نه ، خیالت راحت ،آب آشامیدنیه!**رفتیم خونه‌شون،میدونستم اگر تو خونشون چادر خودم رو بزارم بی حرمتی تلقی میشه برای همین مانتو پوشیدم و این باعث بیبی فیس بودن بیشتر میشه ، ( تو پرانتز بگم که خانواده اپن مایندی هستن و دوستم کلی سفارش کرده بود و گفته بود دیدگاه متفاوتی داریم و یک مقدار رعایت کنن)حالا پدرشون اومده بود برای سلا
برخلاف انتظار اصلن فکرشو نمیکردم ساعت 7 صبح حرم انقدر شلوغ بشه و مشخص بود که دیشب حرم جا برای سوزن انداختن هم نداشت. البته این عکس رو من ساعتای 8:30 گرفتم . همون لحظه بیرون رفتن از حرم . 
دستم به ضریح نرسید که هیچ ، اصلن نمیشد وارد اون محوطه دور ضریح شد . من هم فقط یک گوشه ایستاده بودم و میتونستم ضریح رو ببینم و همونجا با امام رضا (ع) صحبت کنم . 
نمیدونم چرا این غرور که گاها خوبه نمیذاره همین اول کار گریه کنم . خیلی دلم میخواست این کار رو بکنم . از همون
آخر همونی ک منو ب خاک سیاه نشونده میاد تو بغلت جا میگیره و منی ک نشستم ی گوشه دارم بخاطر اون جون میدم هاج و واج نگاهش میکنم
نمیتونم از خوشحالیش خوشحال بشم
فقط از بدبختیش دلم میسوزه همین
+تموم شد! 
از طرفی راحت شدم و آسوده
از اطرافی ناراحت و مضطرب
دعای روز بیست‌وسوم ماه مبارک رمضان

لحظه‌ای تفکر‍! لحظه‌ای تأمل! لحظه‌ها به حرکت پرشتاب خود ادامه می‌دهند و شب قدر رو به پایان است. تا من و ما را چه نصیب آید و تقدیرمان چه‌سان مقدر شود...الهی! معرفت دعای نیکو در من نیست، پس تو از کرمت بهترین عنایتی که به برترین بندگانت می کنی را نصیب من گردان. این خواسته‌ای بزرگ اما دست‌یافتنی است؛ چراکه من نبودم و تو به من نعمت وجود ارزانی داشتی؛ پس اجابت این دعا نیز از کان جود و کرمت به‌دور نخواهد بود.در
❆ مرهم:
 
تمامِ خیابان های شهر را هم که قدم بزنم،باز به بازوان تو محتاجم...به آغوشت،که دردم را تسکین می‌دهد!مرا بی تو بودن راهیچ کاری نیست!
 
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#شعر_کوتاه┏━━━━━━━━━━•┓@ZanaKORDistani63@mikhanehkolop3https://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametaghttp://mikhanehkolop3.blogfa.com┗••━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━┛
ببین یک تماس ساده...یک «چه عجب!» یک دیدن سرشار از عشق...یک"دلم برایت تنگ شده"از ته دل...یک گفت و گوی کوتاه..."یک چه خوب شد امدی موقع خداحافظی"...چقدر حال هردویمان را خوب می کند و تو تا همین امروز قبل از ظهر،ساعت ده و پنجاه و نه دقیقه،دریغش میکردی.
+ممنون که دوستم داری.شایدباورت نشه ولی من به این دوست داشتن ها محتاجم...
+بعد از پیامک زدن و گفتن حرف های بالا، حال او هم خیلی خوب است...
 
تمی دونم چکار کنم
گیر افتادم
مثل بیچاره ای که گوهر قیمتی و تنها سرمایه ش رو گول خورده و بی عقلی کرده و انداخته ته چاه.
چکار کنم...
چکار کنم...
من می دونم گرفتار بوده و هستم که این خسارت بهم وارد شده
ولی خدایا نوری، دستی، هدایتی، چیزی...
هرچی از خیر بهم بقرستی محتاجم خدا...
تمی دونم چکار کنم
گیر افتادم
مثل بیچاره ای که گوهر قیمتی و تنها سرمایه ش رو گول خورده و بی عقلی کرده و انداخته ته چاه.
چکار کنم...
چکار کنم...
من می دونم گرفتار بوده و هستم که این خسارت بهم وارد شده
ولی خدایا نوری، دستی، هدایتی، چیزی...
هرچی از خیر بهم بقرستی محتاجم خدا...
به محبتت محتاجم دستانت را دوست دارم زندگی بخشی رودخانه را به یادم می آورد و طراوات برگ سبز کاج اگر بدانی چگونه به تو می اندیشم خودت را نیز نخواهی شناخت این هنر من است که به واسطه ی تو بدان آراسته ام , حتی اگر زیبا نباشی زیبا وصفت می کنم , چنان که کسانی که تو را ندیده اند هم دوست دارت شوند از من تشکر نکن در واقع این هنر توست که من را هنرمند کرده ای ... #الهام_ملک_محمدی
بسم الله الرحمن الرحیم 
عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ 
وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ
وَ اللَّهُ یَعْلَمُ 
وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ

محتاجم به دعایتان، دعایی که برادر برای برادر !!
دعای روز بیست‌ودوم ماه مبارک رمضان
الهی! چگونه گویمت که از من خشنود باش، حال آنکه چیزی از خود ندارم که عرضه کنم و هر آنچه هست، همه از ناحیه‌ٔ توست. ای کریمی که بی‌بهانه می‌بخشی، انتظار عطایت دل را به رشتهٔ امید گره زده تا آنجا که چشم انتظار فرونمی‌بندد. ای صاحب کرم! در ضیافت کریمانه‌ای که به‌پا کرده‌ای برترین نصیب و بهره را روزی‌مان کن و از نیکی‌ها آنچه را که تو می‌دانی و ما نمی‌دانیم عطایمان فرما... به کرمت ای مهربان‌ترین مهربانان!معب
دعای روز بیست‌ودوم ماه مبارک رمضان
الهی! چگونه گویمت که از من خشنود باش، حال آنکه چیزی از خود ندارم که عرضه کنم و هر آنچه هست، همه از ناحیه‌ٔ توست. ای کریمی که بی‌بهانه می‌بخشی، انتظار عطایت دل را به رشتهٔ امید گره زده تا آنجا که چشم انتظار فرونمی‌بندد. ای صاحب کرم! در ضیافت کریمانه‌ای که به‌پا کرده‌ای برترین نصیب و بهره را روزی‌مان کن و از نیکی‌ها آنچه را که تو می‌دانی و ما نمی‌دانیم عطایمان فرما... به کرمت ای مهربان‌ترین مهربانان!معب
 
 
جمعه ها را همه از بس که شمردم بی تو بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو 
بسکه هر جمعه غروب آمد و دلگیرم کرد دل به دریای غم و غصه سپردم بی تو 
تا به اینجا که به درد تو نخوردم آقا هیچ وقت از ته دل غصه نخوردم بی تو 
چاره ای کن، گره افتاده به کار دل من راهی از کار دلم پیش نبردم بی تو 
سالها می شود از خویش سؤالی دارم من اگر منتظرم از چه نمردم بی تو 
با حساب دل خود هرچه نوشتم دیدم من از این زندگیم سود نبردم بی تو 
گذری کن به مزارم به خدا محتاجم من اگر سر
امشب اگه واقعا این شاه وجود نداشت خیلی زیباتر می بود ، چون تولد امام‌حسنه:))*
و از امام‌حسن به حق همین روز عزیز میخوام کمک کنه بهم ،
سر این‌مسئله ی انتخابات ،
سر مسئله ی 'تو
و سر مسئله ی شاه ...
نذر ۱۰۰۰ صلوات کردیم با شیخ زاده، ایشالا که حل میشه ،
یا امام حسن قطعا میدونم که خیلی کریمی، قبلا بهم‌ثابت شده، یه بار دیگه از اون کرمت برامون مایه بذار مشتی*_*
دیشب کلی غرغر نوشتم 
خیلی! اینقدر که تهش میخواستم گریه کنم! از چی؟ شلوغی! 
اعصابم خرد شده بود 
تنها راهکارم این بود در برخورد با ارباب رجوعهام واسه دل خودم بگوبخند بازی در بیارم :| که بتونم سرشون غر بزنم! که چی کار می کنین شماها با خودتون؟ چی خوردی مریض شدی؟ و...
ولی تهش نمدونم کجا بود بالاسر یکی بودم
گفتم خدایا شکرت که سالمم، که هستم 
که بالاخره میام بالاسر اینها 




خدایا این قلیل از ما به کرمت بپذیر 
این برای دوستان کنکوری ضبط شده بود. ولی من خودم گوش دادم و انگیزه گرفتم ازش. کلاً من عاشق اینم یکی منو نصیحت کنه D: 
اگه شما هم اینروزا خسته شدید از این اوضاع گوش بدید. کوتاهه. 
دریافتحجم: 3.38 مگابایتتوضیحات: مشاوره کنکور علیرضا افشار

+ کلی حرف دارما ولی درسا اجازه نمیدن زیاد بنویسم. دعا کنید برام. به دعاتون محتاجم :) 
دانلود آهنگ نم نم چشم تو منو دریا کرد گم شدم تو خودم منو پیدا کرد با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه Masoud Saberi – Ye Riz Mastam
نم نم چشم تو منو دریا کرد دانلود اهنگ از مسعود صابری
نم نم چشم تو منو دریا کرد گم شدم تو خودم منو پیدا کرد گفته بودم بهت بی تو حالم بده گفته بودم چه آتیشی عشقت به بود و نبودم زده یه ریز مستم یه دم آروم نمیشم بس که وابستم سر هر قولی دادم تا تهش هستم به بارون تو محتاجم بریز مستم بریز مستم یه ریز مستم یه دم آرو
هر خیر و صلاحی که از هرجا بهمون رسید، از باب الجواد تو بود...
اومدیم به پابوست، و دم آخر، موقع زیارت وداع، دلمون رو، ایمان رو به دستت امانت سپردیم، چرا که جایی مطمئن تر از امانات تو ندیدیم.
چشمای گریونمون رو گره زدیم به شبکه های پنجره فولادت و دخیل بستیم به خان کرمت. که "عادتکم الاحسان... وسجیتکم الکرم..."
رفیقی بامرام تر از تو پیدا نکردیم تو این دشمن بازار دنیا، وچه خوب انیسی شدی برا دل یتیممون
یا معین الضعفاء... ما به جز گدایی در درگاه سلطان کاری
قشنگ حالم بده....
قشنگ حالم از این دنیا بهم می خوره....
قشنگ روی زخمهام نمک پاشیدن...
قشنگ نابودم کردند....
آخ که دلم چقدر قشنگ تنهایی می خواد
آخ که دلم چقدر قشنگ یه خواب ابدی می خواد...
اصلن قشنگ اوف اوف اوف......
التماس دعا....
قشنگ خیلی محتاجم به دعا.....
کاش انقدررر بهم انرژی میدادی که عین همین بارون بدون ِ وقفه تلاشمو می باروندم و صدحیف که توان ِ بدنی ندارم...ازت توان میخوام برای تلاش.متشکرم خدای زیبایی ها‌...متشکرم که هرلحظه از همه چی ناامید شدم وضو گرفتم سجده کردم روبه روت با اونهمه گناه بازم دلت نیوم بارون ِ چشمهامو بادست های مهربونت بندبیاری‌.به امید ِ لطف و کرمت.
چه گریه دار گذر کرد از خیابان ها
کسی که بود حواسش به ما پریشان ها
چه کرده دیدن این شهرها به قلبش که
بریده از همه و رفته در بیابان ها
هزار سال گذشت از حکایت غیبت
ز هجر، یکسره ویران شدند کنعان ها
سوار کشتی امنش بشو، سلامت باش
به فکر باش، می آید زمان طوفان ها
به هجر انس گرفته ام، به وصل محتاجم
دلم شکسته ی وصل است و بند هجران ها
بهار زندگی ما، بهار نزدیک است
خوش است سر بشود با تو این زمستان ها
یکی یکی همه ی نوکران سفر کردند
به پیش مادر سادات، با حسین ج
هر شام ز اشک خود همسایهٔ پروینم
تو چشمهٔ خورشیدی من ذرهٔ محتاجم
تو خواجهٔ مستغنی، من بنده مسکینم
#فروغی_بسطامی
#درود✋
#صبحتون_بخیر
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
بسم الله الرحمن الرحیم
من کیم؟ عبد گنه کار الهی العفومن کیم؟ بنده ی سربار الهی العفو
منم آن کس که نمک خورد و نمکدان بشکستنه که یک مرتبه، بسیار الهی العفو
نفس من ول کُنِ من نیست! خدایا چه کنم؟خسته ام زین همه آزار الهی العفو
با گناهی که ز من سر زده، بین من و تو... چیده شد این همه دیوار الهی العفو
من زمین خورده ام و آمده ام توبه کنم... با چنین وضع اسفبار الهی العفو
بزنی یا نزنی مال تواَم جان علیپس بیا رحم کن این بار الهی العفو
چیزی از سوختن من که نصیبت
شور احساسی حضرت زهرا (س)
هیئت الزهرا (س) تهران
دهه اول فاطمیه 98
سید مجید بنی فاطمه
سرمه چشمام، خاک پاهاتو، ماجرا داره دل من با تو

فایل صوتی + متن مداحی در ادامه مطلب...
(کربلا نصیبتون + شهادت)

متن مداحی:
سرمه چشمام، خاک پاهاتو، ماجرا داره دل من با تو اگر تو چشمام، نمه بارونه، به تو محتاجم، خدا می‌دونه
خدا می‌دونه، نبودی، روز من سیاه می‌شد آخر راهی که می‌رم، عاقبت کجا می‌شد کِی دلم، دچار کربلا می‌شد
صاحب قبر بی‌نشون، سلام مادر واسه زیارتت ک
بنام خالق عشق

دعای روز هشتم
اَللّهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ رَحْمَةَ الاْیْتامِ وَاِطْعامَ اْلطَّعامِ وَاِفْشآءَ السَّلامِ وَصُحْبَةَ الْکِرامِ بِطَوْلِکَ یا مَلْجَاَ الاْمِلینَ خدایا روزیم گردان در این ماه مهرورزى نسبت به یتیمان و خوراندن طعام و به آشکار کردن سلام و هم نشینى با کریمان به فضل و کرمت اى پناه آرزومندان
یکی از دوستان قدیمم وضع زندگی خوبی نداره دقیقا هم توی کوچه ماست خونشون چند سال پیش کتابای کنکورم رو برد سال بعدش بهش پیام دادم حالش رو بپرسم خیلی بد جواب داد توی خیابونم ما رو می دید اصلا توجهی نمیکرد جوری شد که من فکر کردم اینطوری راحت تره تا اینکه امسال مامانم رفته خونشون گفته به زهرا بگو بیاد پیشم بیاد خونمون من از صبح تا شب تنهام تا اینکه و کلی از مشکلاتش برای مادرم گفته مادرم هم سریع به من انتقال داد داشتم فکر میکردم باید برم خونشون یانه
حس میکنم زمان داره ازم انتقام میگیره. میدونه میخوام چه کارایی انجام بدم و نمیذاره. میخواد خسته م کنه. زود میگذره. منو تنهاتر میکنه و کاری میکنه من بی عرضه به نظر بیام. روزا از پی هم میگذرن بدون اینکه کاری انجام داده باشم. و بسیار خسته ام. دارم میدوام. با همه ی توان. اما این مسیر ته نداره. یه مسیر دایره ایه واسه تماشا کردن دیگرون. حتی دور هامم کسی نمیشمره و شمارش معکوسی در کار نیست که امید داشته باشم تموم شه. قرار نیست به جایی برسم، ولی وظیفه مه که
بسم الله

دعای روز هشتم
اَللّهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ رَحْمَةَ الاْیْتامِ وَاِطْعامَ اْلطَّعامِ وَاِفْشآءَ السَّلامِ وَصُحْبَةَ الْکِرامِ بِطَوْلِکَ یا مَلْجَاَ الاْمِلینَ خدایا روزیم گردان در این ماه مهرورزى نسبت به یتیمان و خوراندن طعام و به آشکار کردن سلام و هم نشینى با کریمان به فضل و کرمت اى پناه آرزومندان
ادامه مطلب
 
به حجم عقل ندادشش شک کردم واقعا
دیشب ساعت 3 زنگ زد، یه لحظه متوجه ویبره گوشی شدم ریجکت کردم پیام داده بود پیام معمولی و واتساپ و تلگرام بعدش یه ویدیو کال زده بود و تیر اخرش بهم ریکوئست بازی داده بود حتی اونم باز کردم دیدم توش پیام گذاشته://///
یه لحظه شاید بگید خب شاید کار واجبی داشته 
ولی با شناختی من ازش دارم ایشون 9صبح هم با من کارواجب نداره چه برسه 3صبح:/
خلاصه همه ادمیزاد میاد سمتشون مام هستیم
کرمت شکر
بسم الله

دعای روز هشتم
اَللّهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ رَحْمَةَ الاْیْتامِ وَاِطْعامَ اْلطَّعامِ وَاِفْشآءَ السَّلامِ وَصُحْبَةَ الْکِرامِ بِطَوْلِکَ یا مَلْجَاَ الاْمِلینَ خدایا روزیم گردان در این ماه مهرورزى نسبت به یتیمان و خوراندن طعام و به آشکار کردن سلام و هم نشینى با کریمان به فضل و کرمت اى پناه آرزومندان
ادامه مطلب
بنام خالق عشق
اَللّهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ الذِّهْنَ وَالتَّنْبیهَ وَباعِدْنى فیهِ مِنَ السَّفاهَةِوَالْتَّمْویهِ وَاجْعَلْ لى نَصیباً مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تُنْزِلُ فیهِ بِجُودِکَ یا اَجْوَدَ الاْجْوَدینَ خدایا روزیم کن در این ماه تیزهوشى و بیدارى و دورم گردان در آن از بیخردىو اشتباه کارى و مقرر فرما برایم بهره اى از هر خیرى که در آن نازل گردانى بجود و کرمت اى باجودترین جودمندانبانان
یکهووو هوای کربلاا را میکنی...
دلت آشووب میشود..
درست لحظه وداع از حرم، گوشه ای را پیدا کرده بودی که طلایی گنبد توی چشمت باشد.
بتوانی هی نگاه کنی و هی اشک بریزی و التماس کنی که مباداااا چشم هایت دیگر.... 
وسط اشک هایی که بی اختیار بر روی صورت  پایین میاید خادم سیاه چهره و بلند قد حرم را دیدی که با حرکت دستش همه آدم هایی که کنارت ایستاده بودند را حرکت میداد که اینجااا محل توقف نیست. حرِّک خانوووم...
دلت میخواست زمان بیشتری طول بکشد تا به طرف تو بیاید
دلم یه دوست میخواد که برم تو بغلش و سرم و بذارم رو شونه هاش و های های گریه کنم
سارا که حسابی این روزا درگیر جشن عقدشِ
ماریا که خیلی توداره و غصه هاش و تو دلش نگه میداره نمیخوام منم درد شم براش
ندا که تحمل نداره و زود قاطی میکنه
غزل و مریم و سمیرا و فاطمه و....هرکدوم مشکل خودشون و دارن دلم نمیاد از شونه هاشون سواستفاده کنم...
خانم دکتر هم سرش خیلی شلوغه و گفت بعد عید زنگ بزنم مرکز وقت مشاوره بگیرم دلم میخواد وقتی رفتم پیشش بشینم کنارش و سرم و بذارم ر
به چه می‌اندیشی!
نگرانی بیجاست...
عشق اینجا
و‎ ‎خدا هم اینجاست،
لحظه‌ها را دریاب
زندگی در فردا
نه، همین امروز است!
 
+++++++++++++++++++++++++++++++
اس ام اس های عاشقانه و زیبا
 
یك زن
برای زیبا ماندن
به دوستت دارم های
مردی نیاز دارد
كه هرروز آرام
در گوشش زمزمه كند
 
+++++++++++++++++++++++++++++++
اس ام اس های عاشقانه کوتاه
 
وقتی انسان‌ها همدیگر را دوست داشته باشند، همدیگر را می‌بخشند. اما وقتی دائما مجبور به این کار شوند، از دوست داشتن دست برمی‌دارند...!
 
++++++++++++++++++++
وبلاگ جدید ، اسم جدید ، آدم های جدید.....از هیچ کدوم ترسی ندارم جز اسم جدید اگر صدتا وبلاگ دیگه هم بزنم باز هم اسمم مبهم خواهد ماند....واقعا این رفتن ها بی فایده ترینه....اونی که از گذشته اش فرار کنه ترسوعه ، حکایت منه دیگه.....من از چی میخوام فرار کنم ؟؟؟ارشیو ؟؟با خودم حرف زدم، تصمیم یکی دو روز نبود که الان بعد پنج روز منصرف شه یا چی تصمیم شاید دو سه ماه قبل بود ولی باز هم دلم رضا نبود.....همه رو رد دنبال میزنم باز دوباره دنبال میکنم....نمی دونم یکجایی
خدایا دوستت دارم...
خدایا من جز تو چه کسی را دارمدر این دنیای فریبنده...دستانم را بگیر....رهایم نکن...که گرگ ها در کمینندو من  سخت به تو محتاجم...لذت مناجاتت را به من عطا کن
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
الله أحبک ...
یا إلهی من لدی غیرک؟فی هذا العالم المغری ...امسک یدی ....لا تترکنی ...الذئاب تتربصوانا حقا احتاجک ...أعطنی متعة صلاتک
---------------------------------------------------------------------------------------------------------
به نام خدای بی نهایتم
یارب از کرده به لطف تو پناه آوردیم
به امید کرمت روی به راه آوردیم
بر سر نفس بدآموز که شیطان رهست
از ندامت حشر از تو به سپاه آوردیم
#عبید_زاکانی

سلام دوستان خوب.
اینجا که اومدین ایوان دل منه،راحتم و راحت باشین
اول اینکه من عاشق شعرم هر کدومتون دوست داشتین شعر بذارین و من با کمال میل و شوق میخونمش.
دوم اینکه بحث سیاسی و مذهبی اینجا پیدا نمیشه
سوم اینکه جنسیت اصلا مطرح نیست برای من،همتون رو دوست خودم میدونم و از هیچ نظری هیچ
بسم الله

دعای روز سوّم
اَللّهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ الذِّهْنَ وَالتَّنْبیهَ وَباعِدْنى فیهِ مِنَ السَّفاهَةِخدایا روزیم کن در این ماه تیزهوشى و بیدارى و دورم گردان در آن از بیخردىوَالْتَّمْویهِ وَاجْعَلْ لى نَصیباً مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تُنْزِلُ فیهِ بِجُودِکَ یا اَجْوَدَ الاْجْوَدینَ و اشتباه کارى و مقرر فرما برایم بهره اى از هر خیرى که در آن نازل گردانى بجود و کرمت اى باجودترین جودمندانمنبع: مفاتیح الجنان
ادامه مطلب
بسم الله

دعای روز سوّم
اَللّهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ الذِّهْنَ وَالتَّنْبیهَ وَباعِدْنى فیهِ مِنَ السَّفاهَةِخدایا روزیم کن در این ماه تیزهوشى و بیدارى و دورم گردان در آن از بیخردىوَالْتَّمْویهِ وَاجْعَلْ لى نَصیباً مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تُنْزِلُ فیهِ بِجُودِکَ یا اَجْوَدَ الاْجْوَدینَ و اشتباه کارى و مقرر فرما برایم بهره اى از هر خیرى که در آن نازل گردانى بجود و کرمت اى باجودترین جودمندانمنبع: مفاتیح الجنان
ادامه مطلب
نشستم و با خودم سنگامو واکندم...
نشستم با خدا حرف زدم. 
گفتم ببین خدا! همه ی خانواده رو بستنی سنتی میدم. اونم بستنیِ سنتیِ پرخامه ی سه رنگ! ازونا که هی استخوناش میاد زیر دندونت و قیژقیژ میکنه! میدونی که کمم نیستن! بیست نفری باید پیاده بشم!
احساس کردم یه "فقط همین" ِ خاصی تو نگاهشه
گفتم خب پنج تا یاسین هم میخونم!
دیدم باز یه جوری نیگا میکنه
گفتم خب باشه ده تومنم میدم خانم ط، برای صدقه... دیگه نه نیار! انصافا وسعم بیش از این نیست! فقط هرجور شده قبولم ک
مى خواهم که روزى تو را مقرر کنمتا فکرت آسوده باشدبهلول گفت : مانعى ندارد ولى سه عیب دارد!#اول : نمى دانى به چه چیزى محتاجم ،تا مهیا کنى#دوم : نمى دانى چه وقت مى خواهم#سوم : نمى دانى چه قدر مى خواهمولى خداوند اینها را مى داند،با این تفاوت که اگر خطائى از من سر بزند تو حقوقم را قطع خواهى کردولى خداوند هرگز روزى بندگانش را قطع نخواهد کرد
به نام خدای مادرِ همه‌ 
فرمود دعای مادر از موانع استجابت عبور می‌کند. 
یا زهرا... چه می‌شود مادرانه دعا کنی؟!
مگر خود شما یادمان نداده بودید "الجار ثم الدار"؟! 
همه‌ی اهل عالم را دعا می‌کنم، اول از همه آخرین پسر شما را... 
همه‌ی عالم را دعا کنید، اما قسم به خاک چادرتان، آخر سر هم ما را...
مادرانه دعایمان کنید... آنچنان که "الهی و ربی" دعا تمام نشده، اجابت شود.
پی‌نوشت:
۱-" انی کنتُ من الظالمین". افسوس.
۲- "انی ظلمت‌ُ نفسی" 
٣- "دود این شهر مرا از نفس
‏مستمندیم، نگاهِ کرمت ما را بس...‌
‏السلام علیک یا انیس‌النفوس..
عید همگی مبارک باشه:)
مشهدی‌ها واسه ما دعا کنن که ایشالله ما هم بتونیم بیایم
پ.ن:
ولی قشنگ میشد مثله دوران بچگی واسه اونایی که اسمشون رضا هست هر سال جایزه بدن مثلا سفر مشهد
حدود یک سال پیش در چنین روزی شخصی به نام "سه نقطه" پای به عرصه ی مجاز گذاشت . دقیقا پنج روز مانده به ماه مبارک رمضان با سری که به سنگ خورده بود حیران و سرگردان با خود گفت : "شاید حسابرسی در دنیای مجازی شروعی متفاوت و موثر باشد." با توبه ای دوباره و امیدی دوباره آغاز کرد . وبلاگ را راه اندازی نمود و در طول ماه مبارک رمضان هر روز می نوشت . و هر روز حس می کرد که چشمانش بینا تر شده اند . انگار اتفاق های پر از درس و پر از احساس او را احاطه کرده بودند و تا دیر
به نام خدای مادرِ همه‌ 
فرمود دعای مادر از موانع استجابت عبور می‌کند. 
یا زهرا... چه می‌شود مادرانه دعا کنی؟!
مگر خود شما یادمان نداده بودید "الجار ثم الدار"؟! 
همه‌ی اهل عالم را می‌کنم، اول از همه آخرین پسر شما را... 
همه‌ی عالم را کنید، اما قسم به خاک چادرتان، آخر سر هم ما را...
مادرانه دعایمان کنید... آنچنان که "الهی و ربی" دعا تمام نشده، اجابت می‌شود.
پی‌نوشت:
۱-" انی کنتُ من الظالمین". افسوس.
۲- "انی ظلمت‌ُ نفسی" 
٣- "دود این شهر مرا از نفس اندا
دعای روز دوم ماه مبارک رمضان
الهی! رسیدن به رضای تو آرزوی هر مشتاقیست، اما چگونه از تو مسئلت دارم که از من راضی باش! حال آنکه خوب می‌دانم چیزی از خویش ندارم که اسباب رضایت حضرتت را فراهم سازد و اگر اسبابی هست، آن‌هم از سوی توست. پس، از تو مسئلت دارم که قلبم را جایگاه رضا و معرفتت سازی و کریمانه از خطاهایم چشم بپوشی. به کرمت ای مهربان!حال در این روز تو را به زبان دل می‌خوانیم و امید مرحمت داریم: «اللهمّ قَرّبْنی فیهِ الى مَرْضاتِکَ وجَنّبْنی
خداوندا ! ذهنیات ترمزوارم را به فنا بسپار تا توقف بی جا نکنم .
خدایا ! قدرتی ده تا بتوانم از خود پاسداری کنم ، که ناگه ! خود را بر مرکب شیاطین نبینم که پیاده شدن از ان کاریست مشکل ،
و اگر موفق نشوم  با ذلت و خواری به جهنم می برند ، پس! یا رب ارحم ضعف بدنی
خدایا ! قدرتی ده که بتوانم به حمام تفکر روم و با آب مطهر فکر وجودم را تطهیر کنم و در رجعت از حمام با لباس یقین و با حالتی آرام که ناشی از سکینه خاص خوبان است در حجله عشق قدم بردارم و عروس مرگ را در آغ
خانه را تکاندم . وسط مشغله ها و مریض احوالی ها و مدارا با افسردگی مزمن ، به تدریج تکاندمش از غبار و چربی و  بی سر و سامانی اشیا و لباس ها از اوایل اسفند تا اکنون . مانده اتاق خودم . الان اینجا هستم ، وسط کوهی از کتاب و لباس و خرده ریزها . رفتم بالای چهارپایه ای از خودم  لرزان تر و حواسم به شکسته گی کهنه ی قوزک پایم بود با گردنی دردناک و دلی گرفته پرده ی پر از حزن و خاک پنجره را  را به سختی باز کردم و انداختمش توی ماشین لباس شویی .هنوز  رد انگشت هایم ا
آداپتور لبتاب جون سفید قشنگم سوخت اخه چرااااا
+ عصبی شدم بی حوصله و بی هدف
مقصر همشونم خودمم...
دوباره برگشتم ب دوران افول
چرا نمیتونم ی چیر خوب رو نگه دارم یا ی چیز بد رو ترک کنم؟
+ حس خوبی ندارم
ن دیگه حوصله اینجا رو دارم ن دوس دارم برم خونه
مطمئنا شرایط سختی منتظرمه و من میترسم و مطمئن نیستم شهامت و جرئت لازم رو داشته باشم
از اینکه برم زیر ذره بین همه میترسم
الان چ وقت تموم شدن ترم بود
از هر طرف برم باختم!
وحشتناکه
خدایا! حکمت و کرمت رو شکر...
این
امروز(شنبه) روز آخر ذی الحجه استیعنی آخرین روز سال قمری استاین روز 2رکعت نماز دارد کار یکسال می کند با یه دعای مختصر که بدینوسیله از خداوند درخواست می گردد تا اعمال و عبادات انسان را با کمی وکاستی هایش در این یکسال قبول نمایدکسی که این نماز را بجا آورد شیطان فریاد می زند که ای وای هر چه سختی در این سال کشیدم به باد رفت .
دستور نماز  2رکعت نماز در هر رکعت بعد از حمد10مرتبه قل هوالله10مرتبه آیت الکرسیو بعداز نماز این دعا خوانده شود
اَللَّهُمَّ مَا
خانه را تکاندم . وسط مشغله ها و مریض احوالی ها و مدارا با افسردگی مزمن ، به تدریج تکاندمش از غبار و چربی و  بی سر و سامانی اشیا و لباس ها از اوایل اسفند تا اکنون . مانده اتاق خودم . الان اینجا هستم ، وسط کوهی از کتاب و لباس و خرده ریزها . رفتم بالای چهارپایه ای از خودم  لرزان تر و حواسم به شکسته گی کهنه ی قوزک پایم بود با گردنی دردناک و دلی گرفته پرده ی پر از حزن و خاک پنجره را  را به سختی باز کردم و انداختمش توی ماشین لباس شویی .هنوز  رد انگشت هایم ا
ولادت اربابه - این دل من بی‌تابه / ذکر لبم شد حالا - ثارالله
ثارالله (2)

مست و غزل‌خونم من - شبیه مجنونم من / که اومده به دنیا - ثارالله
ثارالله (2)

ولادت اربابه / دل من بی‌تابه / وقت شوره حالا / عاشقا بسم الله /

چاره‌ی درد من / این دل سرد من / خوندن از آقامه 2

به نام نامی عشق / تویی حامی عشق / هرکی این رو گفته / به خدا دُر
سفته /

هرکسی هرهفته / کربلا نرفته / به خدا ناکامه 2

منو ببر به حرمت آقاجون - فدای لطف و کرمت آقاجون

تموم ماه‌ها یه طرف اربابم - عشق منه
دعای روز دوم ماه مبارک رمضان
الهی! رسیدن به رضای تو آرزوی هر مشتاقیست، اما چگونه از تو مسئلت دارم که از من راضی باش! حال آنکه خوب می‌دانم چیزی از خویش ندارم که اسباب رضایت حضرتت را فراهم سازد و اگر اسبابی هست، آن‌هم از سوی توست. پس، از تو مسئلت دارم که قلبم را جایگاه رضا و معرفتت سازی و کریمانه از خطاهایم چشم بپوشی. به کرمت ای مهربان!حال در این روز تو را به زبان دل می‌خوانیم و امید مرحمت داریم: «اللهمّ قَرّبْنی فیهِ الى مَرْضاتِکَ وجَنّبْنی
آن‌شکلی تشنه‌ی کلمات مستقیمِ تو ام که هرکس نداند، می‌گوید کلمه‌ای، سیل است بر عطش و آتشِ درونم که تویی ناجی من، پس بده عزیز و بر این ضعیف رحم بیار... اما نیستی. من می‌دانم که کلمه‌ای کافیست تا در این تمنا غرق بشوم. روح آدم که هرچه فروتر رود و بیش‌تر در عمق بماند، خفه نمی‌شود ؛ فقط بیش‌تر دردش می‌آید. حالا تو بیا و کلمه‌ای هم انفاق نکن؟ بدهی، ندهی، مرگم تویی که زنده نگاهم می‌داری.
ریاضی مهندسی اما نشسته میانِ من و تو، بیش از تو عذابم می‌ده
دانلود آهنگ یه ریز مستم یه دم آروم نمیشم بس که وابستم از مسعود صابری با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
Masoud Saberi
یه ریز مستم یه دم آروم نمیشم بس که وابستم دانلود اهنگ مسعود صابری
نَمْ نَمْ چشم تو منو دریا کرد گم شدم تو خودم منو پیدا کرد ...♪ گفته بودم بَهَتَ بی تو حالم بِدَهْ گفته بودم چه آتیشی عشقت بِهِ بِوُدِّ وَ نبودم زده ...♪ یه ریز مستم یه دَمُ اروم نمیشم بس که وابستم سِرْ هِرُّ قولی دادم تا تَهِشُّ هستم ...♪ به بارون
ابوذر فرمود: آذوقه و پس انداز من در زمان پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) همیشه یک من خرما بوده، و تا زنده ام از این مقدار زیاده نخواهم کرد. عطاء گوید: ابوذر را دیدم لباس کهنه ای به تن کرده و نماز می خواند، گفتم: ابوذر مگر لباس بهتری نداری؟ گفت: اگر داشتم دربرم می دیدی. گفتم: مدتی تو را با دو جامه می دیدم؛ گفت: به پسر برادرم که محتاج تر از خودم بود دادم، گفتم: به خدا تو خود محتاجی، سر به آسمان بلند کرده و گفت: آری بار خدایا به آمرزش تو محتاجم. سپس گ
 
وقتی قرار باشد تردیدها بر خواسته‌ها چیره شوند، دلیل قانع کننده‌ای از درون متولد می‌شود، رشد می‌کند و احساسات جدیدی را تولید می‌کند. احساسات آدمی حتی در باب یک مسئله دائماً در تغییر و تکامل‌اند؛ طوری‌که امروز احساسی داری که وجودش منقلبت می‌کند، اما ماه‌ها بعد با آن احساس بیگانگی می‌کنی. برای من شعرها شواهد مکتوب این ادعا هستند. شعری که همین چندوقت قبل با عشق و اشتیاق آن را زمزمه می‌کردم، امروز انگار مال من نیست. اصلاً آن را به جا نمی
دلنوشته درباره امام رضا علیه السلام
 
وقتی به حرمت می‌روم، از دست صیاد روزگار آهو صفت می‌دوم و خود را به آغوشی می‌اندازم، مهربانتر از آغوش مادر و از آنجا بوی خدا می‌آید، بوی علی، بوی زهرا، بوی حسن و بوی سیب و بوی حبیبم حسین؛ که آنجا فرشته صفتی به جسم خالیم روحی تازه بخشد؛ که کوله بار دردهایم را لحظه‌ای بر زمین بگذارم و نفسی تازه کنم. 
 *****دلنوشته درمورد امام رضا (ع) *****
 
رضا جان از بچگی با کرمت آشنایم.آن زمانیکه پدر مرا بلند می کرد و روی شان
خدای مهربانم ؟!
براى شکستگیم جز تو شکسته بندى نبینم
و من بوسیله آه و ناله کردن بسوى تو بدرگاهت خاضع گشته
و با زارى کردن در برابرت خود را به خوارى کشاندم
پس اگر توام از درگاه خویش برانى در آن حال به که روآورم؟
و اگر توام از نزد خویش بازگردانى به که پناه برم؟
از تو خواهم اى آمرزنده گناه بزرگ و اى شکسته بند استخوان شکسته
خدایا؟! سایه ابر رحمتت را بر گناهانم بینداز
و ابر ریزان مهربانى و رأفتت را براى شستشوى عیب‌هایم بفرست
خدایا آیا بنده فرارى جز ب
     ستمگر: مثل الذین حملو التورئه ثم لم یحملوها کمثل الحمار یحمل اسفارا بئس مثل القوم الذین کذبوا بایت الله و الله لا یهدی القوم    
الظالمین((85))
 
مناجات شاکرین
 
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ إِلَهِی أَذْهَلَنِی عَنْ إِقَامَةِ شُکْرِکَ تَتَابُعُ طَوْلِکَ وَ أَعْجَزَنِی عَنْ إِحْصَاءِ ثَنَائِکَ فَیْضُ
فَضْلِکَ‏ وَ شَغَلَنِی عَنْ ذِکْرِ مَحَامِدِکَ تَرَادُفُ عَوَائِدِکَ وَ أَعْیَانِی عَنْ نَشْرِ عَوَارِفِکَ تَوَالِی أ
مدتی پیش
یکی آمد
مرا بی «خود» از «خود» کرد.
بی « خود » شدم.
خود را سپردم ب تو
من، شدم تو
با تو نفس کشیدم
با تو درد
با تو خنده
با تو گریه
با تو عشق
با تو خشم
با تو...
همه چیز ِ«خود» را سپردم ب تو
تسلیم تو
بی قید و بند و بی حجاب
همه می گویند عوض شدم
دیگر آن «خود» قبلی نیستم.
.
تو
تو مرا عوض کردی
تو بمن رنگی دگر دادی،
نه
بهتر است بگویم،
تو رنگهای مرا بردی،
شدم بی رنگ
در این دنیای رنگارنگ
و انسانهای رنگارنگ
تو می دانی چه زجری می کشم من
.
.
( گاه ب این می اندیشم
قبلا هم گفته‌ام؛ وقتی در شرایطی هستم که نمی‌توانم بنویسم، یک سری واژه‌های کلیدی را جایی ثبت می‌کنم تا یادم بماند. ولی گاهی اوقات واژه‌ها هم کافی نیستند. «کار غذا منشی دستفروش» منظورم از این کلمات چه بوده؟! یه سری واژه‌ی دیگر هم داخل میز کار مدیریت وبلاگم دارم که داستان آن‌ها را هم یادم رفته! تکنولوژی؟ بله، تقصیر تکنولوژی‌ست که این اطلاعات بی‌مصرف را وارد مغزمان می‌کنیم. همین توییتر، همین اینستا، یا اصلا همین کانال‌ها؛ تند تند ورق م
 عَظُمَ یا سَیدی اَمَلی وَسآءَ عَمَلی فَاَعْطِنی مِنْ عَفْوِکَ بِمِقْدارِ اَمَلی وَلا تُؤاخِذْنی بِاَسْوَءِ عَمَلی
 وقت توبیخ نبین زشتی اعمالم را
وقت بخشش بنگر کثرت آمالم را
با تعمد دم در ماندم و داخل نشدم
تا که جویا بشوی لحظه ای احوالم را
با نظر سوی گناهان خودم، داد زدم
عفو کن این همه گستاخی و جنجالم را
کرمت زود رسید و به طمع افتادم
چشم پوشی بنما دوزخ افعالم را
زیر و رو کن دل من را، خبری در پیش است
خوانده ام قبل نبأ، سوره ی زلزالم را
با تسا
این چند روز حسابی درگیر جابجایی بودیم و اگه خدا بخواد انبار به جای جدید منتقل شد ، هنوز سر و سامون آنچنانی نگرفتیم ولی خب اوّلین کاری که کردیم جای خوابمون رو ردیف کردیم و بخاریش رو راه انداختیم .
خوراک ظهر و شبِ دو سه روزمون شده سفارش از بیرون ، به لطف صاب کار و اسنپ فود نگرانی از بابت غذا نداریم .. امّا امشب دیگه مستقر شدیم طبقه بالا و از شدت خستگی و سرما چسبیده بودیم به بخاری که صاب کارم زنگ زد و گفت غذا چی می خورین که سفارش بدم ؟ قرار شد چند دقی
جوانان! بیایید چونان علی و زهرا سلام‌اللّه علیهما برای هم سرود عاشقانه بخوانید: «کُنّا کَزَوجَةِ حَمامَةٍ فِی أَیکَةٍ مُتَمَتِّعَینَ بِصِحَةٍ وَ شَبابٍ؛ ما چونان دو کبوتر همتا بودیم که در آشیانه‌ای می‌زیستیم و از سلامت و جوانی‌مان بهره می‌بردیم.» جوانان! بیایید حرف‌های شرک‌آلود را دور افکنید و آداب و عادات جاهلی را به هیچ انگارید و به وعدۀ صادق خداوند مهربان دل و جان سپارید که می‌فرماید: «أَنکِحُوا ٱلْأَیَـٰامَىٰ مِنکُمْ... إِن یَک
 عَظُمَ یا سَیدی اَمَلی وَسآءَ عَمَلی فَاَعْطِنی مِنْ عَفْوِکَ بِمِقْدارِ اَمَلی وَلا تُؤاخِذْنی بِاَسْوَءِ عَمَلی
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی شب ۲۴ رمضان ۹۸
وقت توبیخ نبین زشتی اعمالم را
وقت بخشش بنگر کثرت آمالم را
با تعمد دم در ماندم و داخل نشدم
تا که جویا بشوی لحظه ای احوالم را
با نظر سوی گناهان خودم، داد زدم
عفو کن این همه گستاخی و جنجالم را
کرمت زود رسید و به طمع افتادم
چشم پوشی بنما دوزخ افعالم را
زیر و رو کن دل من را، خب
جوانان! بیایید چونان علی و زهرا سلام‌اللّه علیهما برای هم سرود عاشقانه بخوانید: «کُنّا کَزَوجَةِ حَمامَةٍ فِی أَیکَةٍ مُتَمَتِّعَینَ بِصِحَةٍ وَ شَبابٍ؛ ما چونان دو کبوتر همتا بودیم که در آشیانه‌ای می‌زیستیم و از سلامت و جوانی‌مان بهره می‌بردیم.» جوانان! بیایید حرف‌های شرک‌آلود را دور افکنید و آداب و عادات جاهلی را به هیچ انگارید و به وعدۀ صادق خداوند مهربان دل و جان سپارید که می‌فرماید: «أَنکِحُوا ٱلْأَیَـٰامَىٰ مِنکُمْ... إِن یَک
 باز هم بـر سرای رحمت تو
آمـدم ای کـریم بـنده نواز
کی سزاوار بـخششت هستم
که بــه رویـم نموده ای در باز

بـس کـه تـوبه شکسته ام یا رب
تـوبه هایم همه گناه شده
ای خدا ای خدا مرا دریاب
بنده ات باز بـی پـناه شـده

هـمه رفـتند و بـار خـود بـستند
چه کـنم بـار مـن زمـین مانده
ایـن مـنم ای رئـوف بـخشنده
بـنده ای بـاز دل غـمین مـانده

با زمین خورده ای چه خواهی کرد
آن کـه سرمایه اش تـباه شده
ای کـه از حـال مـن خـبر داری
روزگـارم بـبین سیاه شده

چـشم
هوالمحبوب
محبوب ازلی و ابدی سلام.
امروز مرا ببخش، بیشتر از دیروز و هر روز دیگری، برای تند‌زبانی‌هایم، برای دل شکستن‌هایم، برای بی‌پروایی‌هایم، برای دروغ‌هایی که گفته‌ام، برای تمام منم‌منم کردن‌هایم، برای تمام لحظاتی که ناخواسته دلی را رنجاندم، برای تمام نه‌های ریز و درشتی که گفته‌ام. مرا ببخش و بیامرز.امروز بیشتر از هر روزی به بخششت محتاجم. حتی تمام کسانی را که مرا رنجانده‌اند را نیز ببخش، حتی تمام کسانی را که آزارم داده‌اند را،
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.

با تمام خستگی
خواب ب چشمانم نمی آید
غریب و تک و تنها و بی کس
در این شب، در این لحظه، در این ساعت
ب سوی تو پناه آورده ام مولای من
مرا دریاب
سایه ای پوسیده و مانده در گرداب دنیا
بی پناهی ناامید
غرقه ا
بسم رب الشهداء والصدیقین
یاحسین علیه السلام
نجف رفتی،کربلا رفتی، کاظمین رفتی ،سامرا رفتی
مشهد الرضا هم که آمدی...خوش آمدی
التماس دعا
میخواهم متفاوت صدایتان کنم میخواهم کربلایی قاسم خطابتان کنم که کربلایی شدن مقامی بالاتر از حاجی بودن است
که کربلایی بودن را برای عالم صرف کردید...
البته گفته اید نه حاجی بخوانیمت نه سردار نه هیچ گفته اید بگوییم سرباز
کربلایی قاسم شهیدم جز روضه عباس برای پیکر بی دستت چه بخوانیم تا قلبمان آرام شود؟
کربلایی در ر
بسم رب الشهداء والصدیقین
یاحسین علیه السلام
نجف رفتی،کربلا رفتی، کاظمین رفتی ،سامرا رفتی
مشهد الرضا هم که آمدی...خوش آمدی
التماس دعا
میخواهم متفاوت صدایتان کنم میخواهم کربلایی قاسم خطابتان کنم که کربلایی شدن مقامی بالاتر از حاجی بودن است
که کربلایی بودن را برای عالم صرف کردید...
البته گفته اید نه حاجی بخوانیمت نه سردار نه هیچ گفته اید بگوییم سرباز
کربلایی قاسم شهیدم جز روضه عباس برای پیکر بی دستت چه بخوانیم تا قلبمان آرام شود؟
کربلایی در ر
آدم عکس‌هات را که مرور می‌کند حرصش می‌گیرد.
از آن دسته موی کم‌پشت و ساده، آن لب‌خندِ یخ‌کرده روی سرخی لب‌های نازکت. از همه سرخی‌هایی که جا به جای تنت را، هرگز نفهمیدم با چه ترفندی، بوسه‌گاه سرما و نیستی کردند.
و هم‌چنان اما تصویر بی‌جانِ تو بر زمین ذهنم آوار است.
انگار تمام مدت‌های بودنت، ما همین را از تو طلب‌دار بوده‌ایم ؛ روزی بی‌خبر نباشی و آن روز کش بیاید تا روزها و شب‌ها و ابدیات که هرگز بدیهی نشوند. تا بتوانیم از تو آن قدیسی را ب
رسم_مردونگی
فایل پی دی اف "رسم مردانگی"
 
 
یه مردی بود که خعععیلی حالیش می شد ، خیلی باسواد بود، ایشون یه آرزویی داشت، دلش می‌خواست امام زمان رو از نزدیک و با چشماش ببینه.
کلی زحمت کشید، ذکر گفت، دعا کرد، این مسجد، اون مسجد، اما به نتیجه نرسید. یه روز بهش گفتن: «امام زمان رو نمی‌بینی، مگر اینکه بری فلان شهر.
آقای پرفسور، عزم سفر کرد. تو بازار آهنگرای اون شهر، تو یه مغازه قفل سازی، به آرزوش رسید، امامش رو دید‌. سلام کرد. امام جواب سلامش رو داد و
یوهوووووو ! یه ترم طااااقت فرسا تموم شد. ترم بعد هم فقط دو روز در هفته کلاس دارم و دیگه راحت میتونم برم سرکار اگه خدا بخواد. دعا کنید برام، به دل پاکتون محتاجم. 
این اخرین امتحان بود و دیشب تا سه داشتم درس میخوندم. شیش و نیم هم پاشدم دیگه رفتم دانشگاه که هشت امتحان داشتم. چون امروز سرویس نبود و یه دوستی رو هم باید میرسوندم. امتحانم هم نسبتا خوب بود. الان که دادم نگرانش نیستم. بعدش رفتم برا بچه‌ها یه سوغاتی‌ای چیزی بخرم و یه دوری زدم تو خیابونا. خ
خب بزار بگم بهت امروز چجوری شد. رفتم صبح حموم مگه باندا کنده میشد هی خیس کن هی خیس کن تا بالاخره جدا شد. حالا نمیخوام جزئیاتو بگما. خلاصه بعدش بزور فرنی چپوندن بهم که سرما خوردم گلوم نرم شه :/ حالا منم حالم بد. بالاخره هفتو نیم راه افتادیم. چون زود رفته بودیم خلوت بود. دکتر دوباره دیدو. یه دکتر دیگه البته. گفت هرچی صالحی گفته همون کارو کنین. دکتره بداخلاق هست ولی کارشو همه میگن خوبه. امیدوارم منم عمل کنه :/ نمیدونم چجوری بگم نمیخوام بی انصافی کنم د
سلام به دوستان عزیز. شرمنده ام این مدت بیخبر گذاشتمتون.
خیالتون تخت نی نی هنوز سر جاشه. قصد بیرون اومدن هم نداره. 38 هفته م امروز تموم میشه و از فردا میرم تو 39.
حدود یه هفته هست که اداره نمیرم. دیگه استعلاجی گرفتم. واقعا توانشو نداشتم. دیگه اصلا نمیکشیدم صبح به صبح پاشم لباس بپوشم و این شکم گنده رو حمل و نقل کنم اصلا نمیتونم درست راه برم.
بخاطر اینکه تو خونه بودم حال نداشتم لپ تاپ بیارم و بعد از مدتها شارژش کنم و سپس روشنش کنم و ....
امروز دیگه تنبل
الهی! ای گشاینده زبان مناجات‌گویان و ای انس‌افزای خلوت‌های ذاکران و ای حاضر
نفسهای رازداران... در حاجت کسی نظر کن که او را یک حاجت بیش نیست..
 مرا تا باشد این درد نهانی............تو را جویم که درمانم تو دانی
الهی! اگر با تو نمی‌گویم افکار می‌شوم. چون با تو می گویم سبکبار می‌شوم.
الهی! چون یتیم بی پدر گریانم.. درمانده در دست خصمانم. خسته از گناهانم و زخویشتن نالانم.. خراب عمر و مفلس روزگار
الهی! در جلال، رحمانی، در کمال، سبحانی، نه محتاج زمانی، و نه
 
الهی! ای گشاینده زبان مناجات‌گویان و ای انس‌افزای خلوت‌های ذاکران و ای حاضر
نفسهای رازداران... در حاجت کسی نظر کن که او را یک حاجت بیش نیست..
 مرا تا باشد این درد نهانی............تو را جویم که درمانم تو دانی
الهی! اگر با تو نمی‌گویم افکار می‌شوم. چون با تو می گویم سبکبار می‌شوم.
الهی! چون یتیم بی پدر گریانم.. درمانده در دست خصمانم. خسته از گناهانم و زخویشتن نالانم.. خراب عمر و مفلس روزگار
الهی! در جلال، رحمانی، در کمال، سبحانی، نه محتاج زمانی، و ن
دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان



 
اَللّهُمَّ ارْزُقْنی فیهِ رَحْمَةَ الاْیتامِ                            خدایا روزیم گردان در این ماه مهرورزی نسبت به یتیمان
وَاِطْعامَ اْلطَّعامِ                                                     و خوراندن طعام
وَاِفْشآءَ السَّلامِ                                                    و به آشکار کردن سلام
وَصُحْبَةَ الْکِرامِ                                    
مورد داشتیم بلاگری با نامی که اولش سین می باشد،با حرص تمام مینویسد که امان از کلاسهای هشت صبح تا دو بعد از ظهر و کلی غر میزند اما کاشف به عمل می اید که یکشنبه را در دوشنبه ریخته و فقط دو تا کلاس داشته ،و میتوانسته هشت صبح را بخسبد اما با پلک هایی ک بزور باز میشوند استوری خویش را چک میکند که ان پدرصلواتی سین کرده است یاخیر،که سین هم نکرده است!
آقا دیروز زبان داوطلب شدم،قبلشم به مامانم سپردم جیغ نزنه ک "خفه شو بزار بخوابم " و صداش نره تو کلاس ابروم
خدایا ممنون که آخر ماه حالا درسته کمردرد هم شدم ولی بازم تونستم روزه بگیرم 
خدایا حس خوبی دارم 
اینکه کار مردم را انجام میدم و 
اینکه تو اون هوش را به من دادی تا من تننننننبل تو دانشگاه قبول شم و بعد استخدام شم و حالا درآمدی داشته باشم و برای خودم برو بیایی
خدایا من همکارمو نرسوندم 
لطف توئه که سرکار میرم و ماشین خریدم 

خدایا عید فطر همیشه یه رنگ و بوی دیگه ای داره 
حس عیدش از همه ی عیدها بیشتره 
پس واقعا تویی که بالهای محبتت رو باز کردی حتما
عشقم امشب دلم گرفته کاش بودی بغلم میکردی هادیم..وقتی دلم میگیره گریم میگیره الانم دقیقا همون حالم دوست دارم همش گریه کنم..امروز باهم بودیم انگار اطرافمون هیچی وجونداشت فقط منو تو بودیم ...بودن با تو منو کلا تغییرمیده من اون تغییرو اون حس وحالی که پیشت دارمو خیلی دوسش دارم حاضرم هرچی دارمو بدم اون حسو تجربه کنم هادی!!
دلم تنگه باورکن تنگته ..شاید بگی اره امروز پیشت بودم اما برامن فرقی نداره من همیشه دلتنگ توام عزیزدلم،زندگی من جون من،از خدامیخ
منو ببر به حرمت / منو بخون به کرمت
که دیگه از غم دوری بی‌تابم
تویی تو صاحب دلم / تویی تو صاحب علم
به جون مادرت آقا دریابم
ای ذکر آسمونیا (یاحسین2) -  ارباب مهربونیا (یاحسین2)
قسم به چادر مادرت (یاحسین2) -  بنویس اسممو تو دفترت (یاحسین2)
یاحسین ثارالله
ادامه مطلب
منو ببر به حرمت / منو بخون به کرمت
که دیگه از غم دوری بی‌تابم
تویی تو صاحب دلم / تویی تو صاحب علم
به جون مادرت آقا دریابم
ای ذکر آسمونیا (یاحسین2) -  ارباب مهربونیا (یاحسین2)
قسم به چادر مادرت (یاحسین2) -  بنویس اسممو تو دفترت (یاحسین2)
یاحسین ثارالله
ادامه مطلب
                         یمنی: وسارعوا الی مغفرة  من ربکم و جنة عرضها السماوات و الارض اعدت للمتقین((84))
بسم الله الرحمن الرحیم
این مناجات معروف به «مناجات راغبین» است که ا به آنچه در نزد الله است باید  دل بسته و از آنچه در دست دیگران است دل برید
«الهی ان کان قل زادی فی المسیر الیک فلقد حسن ظنی بالتوکل علیک، و ان کان جرمی قد
اخافنی من عقوبتک فان رجائی قد اشعرنی بالأمن من نقمتک؛ و ان کان ذنبی قد عرضنی لعقابک
فقد آذننی حسن ثقتی بثوابک، و ان انا
در تاریخ سوم مرداد سال ۱۳۳۷ در یکی از روستاهای کوهستانی به نام گنجیگان از توابع بخش زیدون بهبهان در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. بعد از اتمام دوره‌ی ابتدائی و دریافت کارنامه‌ی قبولی، به علت فقر مالی و نبود امکانات موفق به ادامه‌ی تحصیل نگردید، لذا در کارهای روزمره جهت امرار معاش زندگی به پدرش کمک می‌نمود.
در سال ۵۷ به خدمت سربازی اعزام گردید. چون خدمت ایشان با شروع انقلاب شکوهمند اسلامی ایران مصادف گردید شهید اندامی پس از طی دوران آموز
شاید نبود مرا شفیعی به جنان
ازجورپلشتی و گناه پنهان
خرسندمنم که مهرتوست بر یادم
قربان مرامت بروم شاه امام السلطان
 
 
ای شاه که آمدی پناهم باشی
ای قامت تو سرو سرای ایران
ای قبله گه هشتم وشاه وارباب
ای شاه مکان لامکان وامکان
بهر کرمت طمع نمودم بسیار
تا روزجزا حسابم به حسابت آسان
ابرار زارباب  برابر جوید
هم مهروشفاعت وهم لطف عیان
 
حمیدرضاابراهیم زاده
5/12/1392
 
*تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ   است
چان چه باشد که نثار قدم یار کنم
این متاعیست که هر بی سر و پایی دارد
ماه رمضون امسال هم برای من از همون موارد «او می کشد قلاب را » بود
مینویسم تا یادم بمونه  اگه سال دیگه زنده بودم باز  بگم خدایا کرمت رو شکر
دلچسبتر از نوشتن برای من  خوندن خاطراته..
امسال هم ادامه ی همون تقویم پارسال رو پر میکنم و گاهی واقعا لرز تموم بدنم رو میگیره که خدایا چقدر بزرگی
خاطرات امروز زمانی آرزوهای ما بودند و آرزوهای امروز خاطرات میشن
اینروزها دغدغه ی خونه  دارم ا
تنهاشدم وقتی  که محتاجم به دلدار
اینسان به نکبت زندگی شدبرمن اجبار
تنها گناهم عاشقی بود و وفایم
عشقی که بادیوانگی کردآشنایم
لعنت به هرکس ادعای عشق دارد
چون کهنه شدبردیگری دل میسپارد
دیگرکسی باورندارد عشق کس را
دانند همه تفاوت عشق و هوس را
هرکس که ازعشق دم زندیک حقه بازاست
باعاشقان حیله گر بازی مجاز است
روزی چوکس پیش شماحرفی زدازعشق
خواهد به جیبش سهم افزون ریزد از عشق
حال مرااین خلق رنگارنگ ندانند
آنان که جزخودباهمه نامهربانند
هرکس که همر
                منی:الذین  ینفقون فی السراء والضراء و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین ((83))
مناجات راجین
 
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یَا مَنْ إِذَا سَأَلَهُ عَبْدٌ أَعْطَاهُ‏وَ إِذَا أَمَّلَ مَا عِنْدَهُ بَلَّغَهُ مُنَاهُ‏وَ إِذَا أَقْبَلَ عَلَیْهِ قَرَّبَهُ وَ أَدْنَاهُ‏وَ إِذَا جَاهَرَهُ بِالْعِصْیَانِ سَتَرَ عَلَى ذَنْبِهِ وَ غَطَّاهُ‏ وَ إِذَا تَوَکَّلَ عَلَیْهِ أَحْسَبَهُ وَ کَفَاهُ‏ إ
یا طبیب القلوب...
این روزها به قلبم زیاد فشار میاد
مردم سرزمینم این روزها حالشون خوب نیست غم دارند این روزها برای هرکس که غربالگری روان پرمیکنم با پرسیدن هرسوال اشک تو چشم هاشون حلقه میزنه و کافیه من ادامه بدم تا بغضشون بترکه و شروع کنن به حرف زدن
اما هم خودم حال روحی مساعدی ندارم و اگر بخوام حرف هاشون رو بشنوم داغون میشم هم بلد نیستم چی بهشون بگم تا آروم بشن چه راهکاری بدم برای مشکلشون...
وچقدر مردم در به در دنبال یکی میگردند که فقط گوش کنه فقط
*موهای جلوم بلند بود...منم میخواستم اتو بکشم تا گردنم میومد..به خواهرم گفتم بیا کوتاش کن..گفت کاردارم!خودت میتونی کاری نداره که!!منم جو بلدیت گرفتم شت زدم به موهام...الان دو سه دسته بالای چشممه...بقیه میرسه پشت گوشم...حتی یه دسته هم میره زیر کش!:|||
*نمیدونم درک میکنید یانه!!با یکی بشینین فیلم ببینین که کل فیلم رو براتون بازگو کنه!مثلا شما داری میبینی مرده توسط پسرش کشته شد...اون از اون طرف بگه عهههه پسره باباشو کشت!!شت به این زندگی!!
مامانبزرگم چنین ا
 من سال هاست چشم به راه کسی
سرم به کار کلمات خودم گرم است...
تو را به اسم آب؛
تو را به روح روشن دریا؛
به دیدنم بیا!
مقابلم بنشین.
بگذار آفتاب از کنار چشمهای کهن‌سال من بگذرد... من به یکنفر،
از فهم اعتماد محتاجم.
من از این همه نگفتن بی تو خسته ام!
خرابم!
ویرانم!
 
#سیدعلی_صالحی
شرح دعای روز بیست و دوم ماه رمضان 



 
اللَّهُمَّ افْتَحْ لِی فِیهِ أَبْوَابَ فَضْلِکَ                        در دعاهایمان از خدا بخواهیم با فضل با ما برخورد کند نه با عدل الهی!

 وَ أَنْزِلْ عَلَیَّ فِیهِ بَرَکَاتِکَ                                    ای خدا در این روز به روی من درهای فضل و کرمت را بگشا
وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِمُوجِبَاتِ مَرْضَاتِکَ                         و بر من برکاتت را نازل فرما
وَ أَسْکِن
دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان  
 
 
اَللّهُمَّ ارْزُقْنی فیهِ رَحْمَةَ الاْیتامِ                            خدایا روزیم گردان در این ماه مهرورزی نسبت به یتیمان
وَاِطْعامَ اْلطَّعامِ                                                     و خوراندن طعام
وَاِفْشآءَ السَّلامِ                                                    و به آشکار کردن سلام
وَصُحْبَةَ الْکِرامِ                                                      
رفته بودم که بگویم ضربه‌تان سخت بود. خیلی کاری. خیلی محکم‌تر از آن که دیواره‌های سستِ باران‌خورده‌ام تابشان آورند. شکستم. بدجور هم. حالا تنهام. حالا قلبم مانده روی دستم. حالا فکرم سیاه شده. دلم سیاه شده. تنم سیاه شده. رفته بودم که بگویم نقشه‌تان خوب گرفت. های و هوهای قدیمم را خوب میخکوب کردید به دیوار.
دیدم دخترک قلم‌مو به‌دست نشسته و دارد رنگ می‌زند به پیراهنِ خاکی‌شان. بوی تازگی می‌دادند. وسط تابستانی. بی‌مناسبت. نفسم به عطرِ رنگ تازه
مژده‌ای، ختم رسل داد که آید به بهشت
هرکه بر من خبر آرد، که ربیع آمده است
حلول ماه ربیع الاول‌مون مبارک باشه   
عزاداری هایی که این دو ماه انجام دادیم
 و لباس مشکی‌هایی که این دو ماه پوشیدیم قبول باشه
دو ماه سخت و بشدت فرسایشی رو پشت سر گذاشتم و ان‌شاءالله که از این به بعد خبرهای خوبی در راه باشه و بشدت
 "به هر آنچه از خیر از تو می‌رسد سخت محتاجم"
********
7آبان تولد کوروش هست و به این مناسبت یه سری شعار برای بزرگداشت تولد این بزرگ مرد میخوام تو و
خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و شنواى دعایم باش آنگاه که می ‏خوانمت، و صدایم را بشنو گاهى که صدایت می کنم، و به من توجّه کن هنگامی که با تو مناجات می ‏نمایم، همانا به سوى تو گریختم، و در حال درماندگى و زارى در برابرت ایستادم، پاداشى را که نزد توست امیدوارم، آنچه را که در درون دارم می ‏دانى، بر حاجتم خبر دارى، نهانم را می شناسى، کار بازگشت به آخرت و خانه ابدی ‏ام بر تو پوشیده نیست، و آنچه که می خواهم به زبان‏ آرم، و خواهش خویش را ب
#خیر
از بچگی هر وقت هر کاری خوبی میکردیمبهمون میگفتن : خیر ببینی*
خیر ببینی پسرم
خیر ببینی دخترم
خیر ببینی جوون
وقتی صبح از خواب بیدار میشیم ، به همدیگه میگیم : صبح به خیر.
در طول روز به همدیگه میگیم : روز به خیر.
شاید در طول روز ، این کلمه رو چند بار تکرار کنیم ، و برای همدیگه طلب خیر کنیم.
ولی واقعاً این *خیر* ی که همه در جستجوی اون هستند، و از خدا میخوان. چیه؟
قران کریم می‌فرماید : همه انسان‌ها شدیداً در پی خیر هستند.همه در جستجوی بهترین‌ها هستن
 
                      راه عبادت: ربنا واجعلنا مسلمین لک وارنا مناسکنا وتب علینا انک انت التواب الرحیم((98 ))
بسم الله الرّحمن الرّحیماِلهى لَیْسَ لى وَسیلَةٌ اِلَیْکَ اِلاّ عَواطِفُ رَاْفَتِکَ وَلا لى ذَریعَةٌاِلَیْکَ اِلاّ عَوارِفُ رَحْمَتِکَ وَشَفاعَةُ نَبِیِّکَ نَبِىِّ الرَّحْمَةِ وَمُنْقِذِ الاُْمَّةِ
مِنَ الْغُمَّةِ فَاجْعَلْهُما لى سَبَباً اِلى نَیْلِ غُفْرانِکَ وَصَیِّرْهُما لى وُصْلَةً
 
اِلىَ الْفَوْزِ بِرِضْوانِکَ وَقَدْ
#حکایت_وصل_مهدی_عج یکی از دانشمندان، آرزوی زیارت امام زمان را داشت. مدتها ریاضت کشید و کوشید ولی نشد. سپس به علوم غریبه و اسرار حروف رو آورد، اما نتیجه نگرفت.  روزی در یکی از این حالات معنوی به او گفته شد: «دیدن امام زمان برای تو ممکن نیست، مگر آنکه به فلان شهر بروی». او نیز رفت و در آنجا چلّه گرفت و به ریاضت مشغول شد. روزهای آخر بود که به او گفتند: «الان امام زمان، در بازار آهنگران، در مغازه پیرمرد قفل سازی نشسته اند». سریعا به آنجا رفت. وقتی رسی
کدام ریش‌سفیدی بود که جلوی پای من نیم‌خیز نشود؟چرا؟ چون سر آستینم نو بود!چرا؟ چون جیبم پر از سکه بود و سفره‌ام پر نان!
اما حالا جواب سلامم را نمی‌دهند.انگار که من را نجس می‌دانند!نجس هم هستم؛ این را خودم می‌دانم!برای اینکه محتاجم.
آدمِ محتاج، نجس است.این را خودم باور دارم.آدمِ پاک و مطهر فقط آن کسی‌ست که قدرت دارد، قدرت.
- محمود دولت‌آبادی - کلیدر
این روزها مردهای زیادی هستند که زیر این آفتاب سوزان و گرمای طاقت فرسا مشغول پول در آوردن از سن

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مطالب مذهبی من